جدول جو
جدول جو

معنی خاک آلود کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خاک آلود کردن
(بِ مَ دَ)
شی ٔ یا کسی را بخاک آغشتن. تتریب، تعفیر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ رَ / رِ دَ)
به خاک آغشتن. تتریب. (دهار). تعفیر. (منتهی الارب). رجوع به خاک آلود کردن شود
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ کَ دَ)
آغشته بخون کردن. با خون لکه دار کردن
لغت نامه دهخدا
(بِ رَ / رِ دَ)
گرد و خاک به کسی یا چیزی نشستن. انعفار. (زوزنی). اعتفار. (مهذب الاسماء). تترﱡب. ترب. رغم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا